مشخصات کتاب عزت نفس روی میز شام
عنوان کتاب: عزت نفس روی میز شام.
نویسنده: مهندس محمود جولایی.
صفحه آرا: مهندس فرهاد دستاری.
چاپ: 1396
موضوع: روانشناسی عزت نفس، عزت نفس
شمارگان: 1000 نسخه
شابک: 978-600-98229-3-5
شماره کتابشناسی ملی: 4926935
ویراستار: خانم زیبا شاکری زاده.
طراحی روی جلد: خانم غزاله جولایی
تعداد صفحات: 208 صفحه (رقعی)
ناشر: انتشارات شهرقلم
قیمت پشت جلد: 115000 تومان
هزینه بسته بندی و ارسال پستی به سراسر کشور: 13000 تومان (البته هزینه ارسال بیش از این است که مازاد ان را ما پرداخت می کنیم.)
مدیر فروش کلی و بازاریابی کتاب: 09391752854 – کارشناس فروش
چرا باید کتاب عزت نفس روی میز شام را بخوانید؟
روانشناسان بالینی و مهندسان علوم اجتماعی، عزت نفس بالا را درمان بسیاری از مشکلات فردی و روان شناختی پیچیده اجتماعی اعلام کرده اند. امروز در جهان دانشمندان علوم مختلف، باهم بسیج شده اند تا با انقلابی بزرگ، همه متغییرهای موثر بر عزت نفس یا در ارتباط با آن را شناسایی کنند تا به این ترتیب در حل بیشتر مشکلات روان شناختی و اجتماعی موفق باشند. کتاب عزت نفس روی میز شام کمک میکند تا، با ساخت بنای عزت نفس خود، دیوارهای عزت نفس اجتماعی ایران عزیز را مستحکم تر از همیشه، بسازیم تا ازسلامت روان فردی به جامعه سالم برسیم.
کتاب عزت نفس، داستان باورنکردنی اما واقعیِ تقویت عزت نفس من و شماست!
… در دوران دانشجویی کارم شده بود از این مشاور به آن مشاور رفتن و به دکتر روانشناس سر زدن.
حتی به پزشک متخصص مغز و اعصاب هم مراجعه کردم. یک مدل قرص به من داده بود که سه ماه مصرف میکردم و فقط آرام میشدم. فقط خوابم زیاد شده بود و فعالیتم وگرنه حال درونی ام همچنان خراب بود. همه میگفتند مشکلت عزت نفس پایین هست. بعضی وقتها هم میگفتند اعتماد به نفس و عزت نفس آسیب دیدهای داری! باید عزت نفس خودت را افزایش بدهی.
والدینم می گویند در کودکی هر وقت کسی می آمد منزل ما، گویا من پشت در آشپزخانه قایم میشدم. یادم هست دوره دبستان نیز همه به من زور میگفتند. مخصوصاً اینکه از زمان تولد تا چهارم دبستان 6 بار جابجا شدیم (شهرهای مختلف) و من همیشه با آدمهایی که زبان و لهجه آنها را درست متوجه نمیشدم مواجه بودم. در نوجوانی فقط چند دوست صمیمی داشتم و با دیگران راحت نبودم.
بعدها هم در ارتباط با بیرون از خودم و مخصوصاً جنس مخالف مسئله داشتم. برای یک کار اداری یا مثلاً خرید باید در ذهنم فرآیندی را طی میکردم. اگر در کار اداری به من “نه” میگفتند دیگر ادامه نمیدادم و کار را رها میکردم. اگر برای خرید میرفتم باید مغازهای را پیدا میکردم که خیلی شلوغ نباشد. میهمانی که می رفتم، خدا خدا میکردم چند نفر آشنا باشند و من میچسبیدم به آنها. نمیتوانستم راحت نظرم را در جمع بیان کنم. حتی در مواردی که موضوع برایم جذاب بود و اطلاعات خوبی هم داشتم نمی توانستم به راحتی وارد گفتگوها بشوم. تازه اگر کسی با نظر من مخالفت می کرد عموما بحث را ادامه نمیدادم.
آیا من نیز عزت نفس ضعیفی داشتم ؟
خلاصه تا ترم اول دانشگاه وقتی در جمعی حضور پیدا می کردم از درون آشفته بودم و فقط نگران قضاوت دیگران بودم و “از خودم” و “با خودم” لذتی نمی بردم. بهترین نظر بیشتر مواقع نظر دیگران بود و در برخی موارد قضاوت آنها از باور خودم مهم تر بود. همیشه تصور میکردم برخی از افراد اطرافم از من سرتر هستند. از من خیلی شایستهترند. یکی قد بلندتری دارد. یکی ثروت بیشتری دارد. دیگری سطح سواد بیشتری دارد و یکی دیگر هم ….
نیرویی از درون به من می گفت مشکلی دارم. درسم خوب بود اما فکر میکردم این مهم نیست و یا کافی نیست چون در ورزش ضعیف بودم یا مدالی نگرفته بودم. نمی دانم چرا ولی از آدمها یک جور ترس داشتم. از نگاه مستقیم چشمی هراس داشتم. از خودم و عملکرد خودم هم راضی نبودم. بعدها اوایل جوانی به خانمی بهشدت علاقهمند شدم. صد بار تصمیم گرفتم این موضوع مهم را به خود ایشان بگویم. اما حتی با خانواده خودم هم نتوانستم مطرح کنم. چون همیشه میخواستم بچه خوب خانواده و پسر خوبی باشم.
این حال را تا اوایل جوانی هم کشاندم. فرصتی پیش آمد تا متوجه حالم بشوم. فردی را بعد از مدتها مجددا دیدم که هیچکدام از ویژگی های خوب و توانایی های من را نداشت اما در جمع دوستان جدید آدم بسیار موفق و قدرتمند و صمیمی به نظر می آمد. من او را از قبل خوب می شناختم و این اتفاق در ذهن من یک علامت سوال بسیار بزرگ ایجاد کرد؟!
کسانی که کتاب عزت نفس روی میز شام را بخوانند، عزتمند خواهند شد
احساس کردم باید راهی برای تغییر حال درون و شرایط بیرون باشد؟؟
در اواخر دبیرستان کمی به خودم آمدم و کمی بهتر شدم. شاید چون به شدت روی “الگوی شخصیتی” جدیدم متمرکز شده بودم. اما ریشه و عامل مسئله و مشکلم را نمی دانستم. اوایل دانشگاه اوضاع کمی پیچیده تر شد. چون اساتید خارجی بودند و کنفرانس، بحث های کلاس و کلا پرزنت کردن، برایم کاری بسیار دشوار بود. البته اگر این متن را هم دانشگاهی هایم بخوانند باور نخواهند کرد. چون در ظاهر بروز نمی دادم. خیلی اهل مطالعه کتاب بودم. در واقعا معتاد کتاب هایی با زمینه ادبیات داستانی بودم. در کتابخانه دانشگاه کتابی توجه ام را جلب کرد. حدود 24 سال پیش بود.
کتاب “از حال بد به حال خوب” ( The Feeling Good Handbook ) نوشته ” دکتر دیوید برنز ” بود. کتاب انگلیسی بود و مطالعه آن کمی برایم سنگین بود. البته درک محتوا هم دشوار بود. این اولین کتاب روانشناسی عزت نفس بود که می خواندم. البته در آن دوره کتاب های روانشناسی که در دسترس عموم باشد، هم بسیار کم بود. به قدری بحث کتاب و روش شناخت درمانی برایم جالب و جذاب شد که با سختی کتاب را چند بار خواندم. آن موقع هنوز ترجمه کتاب نبود و خیلی دوست داشتم خودم این کار را به انجام برسانم.
اما این ایده طلایی هم مثل خیلی ایدههای خوب دیگر در افراد با عزت نفس آسیب دیده فقط به صورت یک فکر باقی ماند و اقدامی صورت نگرفت. نیرویی از درون به من می گفت: “این کتاب راهی پیش پایت خواهد گذاشت. آن را با دقت بخوان و بکار بگیر”
خواندن یک کتاب حال و روز من را به شدت دگرگون کرد.
هرچند موضوع کلی بحث کتاب از حال بد به حال خوب، “تقویت عزت نفس” و یا “رفع مشکل عزت نفس پایین”، نبود و بیشتر حول محور مشکل “افسردگی” می چرخید، اما این کتاب ارزنده آغاز تغییر موضوع مطالعاتی من در حوزه روانشناسی شد. بعدها روی مشکلات خودم و اطرافیانم متمرکز شدم و موضوع رفع اختلال کم رویی و خجالت و بعد بهبود مهارتهای فردی و ارتباطی و مخصوصاً افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس را وسواس گونه دنبال کردم.
با خواندن کتاب تصمیم گرفتم به مشاور مراجعه کنم. اولین بار خیلی سخت بود. اما مدتی گذشت و دیدم هیچ نتیجه ای از این طریق نمی گیرم. تغییری در خودم احساس نمی کنم. مجددا دنبال کتاب های مرجع به زبان فارسی گشتم. چند جلد بیشتر نیافتم و در آغاز کار مطالعات جدی من با شروع خواندن کتاب های انگلیسی زبان معروف در حوزه های مختلف مرتبط، از همان موقع کلید خورد.
من با مطالعه کتابهای بیشتر و تخصصی تر، دیگر مراجعه به مشاور را ادامه ندادم. با هر کتاب خودم را بهتر می شناختم. علت رفتارها و عامل احساسات خودم را بهتر درک می کردم. کارهای عملی توصیه شده در کتاب ها را بلافاصله آغاز می کردم و گام به گام تغییرات بیشتری را در خود ایجاد می کردم.
و دیگر بعد از آن دوره هرگز به مشاور و تراپیست مراجعه نکردم. البته بجز چندین سال پیش که در یک هفته زندگی من دچار سیل و زلزله و طوفان شد!(5 فایل صوتی داستان یک هفته پر چالش زندگی من را می توانید در کانال راز موفقیت گوش کنید. ) آن روزها دیگر خودم حریف خودم نمی شدم. جالب بود در آن ایام همیشه به من میگفتند: “تو حالت هیچ مشکلی نداره و کمی به خودت زمان بده!” حتی جالب بود دکتری در جلسه اول بعد از 20 دقیقه گفتگو از من خواست که از ایشان تا پایان مشاوره، سه ایراد بگیرم. من آخر جلسه 15 ایراد گرفتم و دکتر حالش خیلی خیلی بد شد…
یادم هست در آن دوره سخت نیز دانش و آگاهی خودم کمکم کرد و اینگونه توانستم از آن ایام تلخ از زندگی و حال بد، راحت تر عبور کنم.
داستان شکل گیری ” کتاب عزت نفس روی میز شام”
دوستانم مطالب بالا شرح حال یک آدم تخیلی نیست. این فرد الان دارد با شما گفتگو می کند. همان آدمی که برای گفتگو در جمعِ بیش از یک نفر مشکل داشت امروز توانست در سالن همایش 700 نفری “سمینار موفقیت و بهداشت” روان برگزار کند. دوستانم این داستان تغییر زندگی خود من بود که با شهامت در مقابل تو عزیز تعریف کردم. من امروز عاشق ایجاد روابط جدید هستم. همین سایت و کانال راز موفقیت یکی از روش های ارتباط بیشتر است.
امروز من شروع کننده ارتباط هستم. امروز واقعا از خودپنداره های عجیب دوران نوجوانی خودم تعجب می کنم. من حتی چند سالی برای کسب و کار خودم بازاریابی حرفه ای را تجربه کردم و این امکان ندارد مگر به تمام مهارتهای فردی و ارتباطی مسلط باشید. امروز مدرس “ان ال پی” و “ارتباط کلامی” و “زبان بدن” هستم. همان نوجوان با عزت نفس آسیب دیده، امروز بخش عمده توضیحات مربوط به “عزت نفس در ویکی پدیا“ را به نام خود ثبت کرده ام.
دوستانم، همان کودکی که از ابراز نظر در جمع می هراسید، امروز با افتخار کتاب متفاوتی برای ترمیم و درمان مشکل عزت نفس آسیب دیده را تقدیم حضورتان میکند.
من چگونه می توانم کمکتان کنم؟
بله دوستانم من می توانم کمکتان کنم به شرطی که خودتان هم بخواهید و خودتان هم اقدام و عمل کنید. من می توانم چون خوب میدانم چرا به این سایت مراجعه کرده اید!
- من حتی میدانم مشکلاتی مرتبط با ضعف عزت نفس دارید.
- میدانم این حال خودتان را دوست ندارید.
- می دانم از اکنون خودتان و شرایط زندگیتان راضی و خرسند نیستید!
- می دانم کم رویی و خجالت کالبد روانی شما را در خود تنیده و در چنگال خود گرفته است.
- میدانم چقدر سخت است که در جمعی باشید که دوست دارید اما به شدت احساس تنهایی می کنید.
- میدانم چقدر سخت است وقتی استاد از شما سؤالی میکند و جلوی دانشجویان کلاس رنگ و رو و حالتان دگرگون میشود. زبانتان بند میآید و قلبتان میخواهد از جا کنده شود و حال بدِ بدِ بد را تجربه میکنید.
- میدانم چه فرصتهایی را به خاطر اینکه نمیتوانید بهراحتی درخواست و نظر و پرسشتان را بیان کنید یا خودتان را پرزنت کنید، از دست میدهید.
- می دانم در محیط کار همیشه دیگران را بهتر تصور میکنید. چون آنها بهتر از شما در جلسات حرف میزنند و خودشان را مطرح میکنند.
- می دانم همیشه حسرت زندگی و شرایط و حال دیگران را میخورید. چون خودتان را کم و ناشایسته و حتی شاید نا کافی میپندارید.
- می دانم که در سن ازدواج هستید و حتی کمترین مهارت ارتباط با جنس مخالف را ندارید.
- می دانم که در هر رابطهای هم وارد میشوید به خاطر عزت نفس ارتباطی ضعیف بهشدت آسیب میبینید و حق و حقوقتان زیر پا له میشود و وارد ارتباط بعدی میشوید و متأسفانه با همان نتایج تکراری روبرو میشوید.
- می دانم سخت ترین کار دنیا برایت پاسخ “نه” دادن به درخواست های نامناسب است.
- می دانم تصور میکنید پدر و مادر و مدرسه و جامعه و شرایط و … مقصر حال بد شما هستند!
با خرید این کتاب عاشق خود شوید و به وجود خودتان ببالید >>کلیک کنید.
اگر واقعاً این شرایطی که درون آن غرق شدهاید را دوست ندارید. اگر مثل من روزی به این باور رسیده باشید که شاید واقعاً من محکوم به این حال بد نیستم. شاید شما هم هر روز به زور چشمان تان را به این زندگی تکراری و تنهایی باز میکنید اما متوجه نیستید که با یک تغییر نگرش ساده در ذهن، احساس خواهید کرد در میان جمعی خوب و صمیمی و دوست داشتنی هستید و هرروز مشتاقانه چشمان تان را برای یک روز خوب پر از ماجراجویی می گشایید!!!
من روایت تغییر تو هستم. داستان تغییر من، بهترین دلیل برای ایمان تو به امکان تغییر توست. لازم نیست راه سخت و طولانی من را بروی. تو امروز نقشه راه و کاپیتان باتجربه ای را در کنارت داری. فقط کافی است تصمیمت را بگیری و همین امروز اقدام کنی. یادت باشد بعضی وقتها خیلی زود دیر می شود.
فقط 3 گام برای داشتن عزت نفس سالم و عالی:
دوستانم به همه شما سه توصیه دارم :
گام اول، لطفا مطالب مرتبط با تقویت عزت نفس موجود در این سایت را بخوانید. حداقل به هر چهار پست زیر سر بزنید :
گام دوم، در کنار تمام مطالعات و مراجعه به دکتر و مشاور خودتان و هر کاری که تا کنون برای بهتر شدن حالتان انجام داده اید، امروز به خودتان شیرینترین و ارزشمندترین کادوی زندگیاتان را هدیه دهید. “کتاب عزت نفس روی میز شام” را مطالعه کنید. لطفاً حداقل سه بار آن را با دقت بخوانید و بعد تمام تمرینات و کارهای عملی آن را جدی بگیرید و تکرار و تکرار کنید.
چرا باید کتاب روانشناسی عزت نفس روی میز شام را بخوانم؟
چون کتاب عزت نفس روی میز شام یک نویسنده ایرانی از جنس پوست و گوشت و خون تو عزیز است و ترجمه نیست.
چون کتاب روانشناسی عزت نفس روی میز شام را کسی نوشته که از کودکی در چالش با دیو چند سر درون یعنی عزت نفس ضعیف و خجولی بوده است.
چون نویسنده درد آشناست و هیچوقت کسی بهتر از کسی که خودش درد را داشته نمیتواند حال امروز شما را بفهمد.
تصور کنید شما متوجه شدهاید که بهترین کار این است که همه کتابهای خوب مرتبط با موضوع رفع اختلال عزت نفس را مطالعه کنید، اما وقت و حوصله و تخصص خواندن همه کتابها را ندارید. دوست من، اینجا کتابی را به شما معرفی کرده ام که تصور کنید نویسنده همه کتابهای خوب عالم را خوانده حتی کتابهای تخصصی ارشد روانشناسی را هم خوانده و به سایتهای مرجع هم همیشه سر زده و بهترین ایدههای مؤثر و مفید برای تغییر کیفیت عزت نفس را برای شما هدیه آورده و بعد باقدرت نگارش داستان وار، موضوعات پیچیده و تخصصی را زیبا و روان و به دور از هرگونه گفتگوی تخصصی و گنگ، برایتان تعریف میکند.
گام سوم یا توصیه سوم، برای تغییر و تقویت کیفیت زندگی و حال خود از طریق تقویت عزت نفس، پکیج آموزشی تقویت عزت نفس سایت راز موفقیت را تهیه کنید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.